پژوهش دانشگاهی – بررسي رابطه ويژگي هاي روانشناختي فرماندهان و مديران با سبك هاي مديريت- قسمت …

ج- دیگران نیز نسبت به کار و سازمان بیتفاوت میشوند، زیرا آنان در عمل میبینند که تلاش و ایثار کردن بینتیجه است.
نکتهی مهم و کلیدی در امر تنبیه آن است که تنبیه باید دارای تأثیر تربیتی باشد.
15- حفظ اسرار کارکنان
حفظ اسرار و مسائل و مشکلات کارکنان و حوزهی مدیریتی یک مدیر و عدم انتشار آن از ویژگیهای رهبران کارآمد است. همچنان که امام علی(ع) در این مورد میفرمایند: «پیروزی در سایه دوراندیشی و احتیاط است، احتیاط به تفکّر و تفکّر به حفظ اسرار است».
هر سازمان رازها و اسراری در درون نهته دارد که عوامل سازمانی یا کارکنان در آن
دخیل هستند و عموماً مدیران از غالب اسرار آگاهی دارند. حفظ این اسرار گاهی
و حوزهی مدیریت را از بسیاری از خطرات و مخاطرات مصون میدارد.
16- آینده نگری
امروزه در سازمانها و مدیریت از سه افق برنامهریزی صحبت میشود که همگی آیندهی مطلوب و بهینهی سازمانی و مدیریتی را رقم میزنند «افق باز» «افق دور»، افق روشن».
همانطوری که اسلام مسلمانان را به شناخت گذشته، توصیه و تشویق میکند، به همان اندازه نیز آیندهنگری را مورد توجه قرار میدهد. زیرا همه تأکید و تشویق برای شناخت گذشته به خاطر آینده است. ما اگر سرگذشت گذشتگان و رویدادهای اقوام و ملل مختلف جهان را بخوانیم و از زیبائیهای آن در زندگی و آیندهسازی خویش بهره نگیریم، نه تنها تاریخ را به عنوان سرگرمی و وقتگذرانی خواندهایم، بلکه تا حدّی کار لغو و بیهوده انجام دادهایم.
مدیری که بر مسند مدیریت نشسته است، نباید هرگز خود را از نگرش به آینده جدا سازد همانگونه که از گذشته نباید جدا باشد. چون او وقتی میتواند در مسیر حرکت، با شتاب بیشتر، اشتباه و خسارت کمتر، روح آرامتر و امید فراوانتر به موفقیت و پیروزی دست یابد، که آینده را شناخته و برای هر لحظهاش برنامه و آهنگی متناسب را آماده کرده باشد؛ مدیران آیندهنگر همیشه از زمان، جلوتر حرکت میکنند و نیازها و مشکلات کار را بررسی و امکانات لازم را از پیش تدارک میبینند و در نتیجه، میزان موفقیت آنان بیشتر میگردد.
امام علی(ع) میفرمایند: «چشم دل انسان خردمند (آیندهنگر) پایان کارش را میبیند و نشیب و فراز خویش را میشناسد».
از خصلتهای مدیران مؤمن آینده نگری جهت جلوگیری از آینده نگرانی است امام علی(ع) میفرمایند:
«یکی از خصلتهای مؤمنان آینده نگری است، مؤمنان کسانی هستند که آیندهی خویش را میشناسند».
دین مبین اسلام برای عاقبتنگری در کارها که در واقع نوعی نگرش بر آینده است و از اصل آیندهنگری سرچشمه میگیرد اهمیت فراوانی را قائل است. لذا بخشی از موفیتهای مدیر به این موضوع بستگی دارد که برای آینده تا چه مقدار برنامهریزی و فکر کرده است و به عبارت دیگر نفوذ اندیشه و شعاع دیدگانش تا چه مسافتی را نسبت به آینده، زیر پوشش قرار داده است. یکی از نتایج عاقبتاندیشی و آیندهنگری مدیران در سازمانها، آرامش خاطر و جلوگیری از پشیمانی است. حضرت علی (ع) میفرمایند: «عاقبتاندیشی پیش از شروع کار، تو را از پشیمانی در امان نگه میدارد».
2-6- خوشبینی
به صورت كلي به اين معنا است كه فرد در رابطه با موقعيت پيش آمده انتظار بهترين نتيجه ممكن را داشته باشد كه معمولا با عنوان خوشبيني موقعيتي[26] از آن ياد ميشود. عموم مردم، خوشبيني را با تمثيلهايي مانند در نظر گرفتن نيمه پر ليوان يا عادت به انتظار پایانی خوش براي هر موقعيت فشارزا ميشناسند(سليگمن، رايويچ، كاكس، 1383) تيگر (1979) خوشبيني را خلق يا نگرشي ميداند كه با انتظار درباره آيندهاي همراه است كه فرد ارزيابي كننده آن را موافق خواست خود ارزيابي میكند از نظر تيگر، خوشبيني جز ذاتي نوع انسان و يك ويژگي متمايز كننده و سازگارانه است. در نقطه مقابل خوشبيني، بدبيني قرار دارد كه به معناي تاكيد بر فاجعه آميزترين علت هر شكست است و به طور كلي يعني داشتن انتظارات منفي براي نتايج و پيامدها (شيير و كارور، 1985)
خوشبيني يک برانگيزاننده بزرگ است. ویژگی خوشبینی افراد را به حرکت و تلاش وا میدارد و موفقیت را برای آنها به ارمغان میآورد. خوشبینی در فلسفه به این معنا خواهد بود که در نهایت خوبیها بر بدیها غالب خواهد شد.
خوش بینی باور به این عقیده است که احتمالا نتایج مثبتی رخ خواهد داد. خوش بینی نیز همچون امید به طور کلی به معنی اعتماد عمیق به این موضوع است که علیرغم مشکلات و سختیهای موجود بر سر راه زندگی، اوضاع سر و سامان میگیرد و همه چیز بخوبی و خوشی میانجامد. از نقطه نظر هشیاری عاطفی، خوشبینی گرایشی است که فرد را به هنگام رو در رو شدن با مشکلات و سختیهای زندگی، از فرو غلتیدن در نومیدی، یاس و افسردگی بر حذر می دارد .
سلیگمان (سلیگمان، 1986) پدر روانشناسی مثبت گرا، بر این باور است که افراد خوشبین، در رویارویی با شکستها و موفقیتهای خود، چنین عمل می کنند:
1- بر اسنادهای کلی تکیه می کنند؛ مثلا “من قادر به کسب موفقیت در زمینه های گوناگون هستم”.
2- اسنادهایشان پایدار است؛ مثلا “من می توانم به طور مستمر این موفقیت را از آن خود کنم”.
3- موفقیتهایشان را به تواناییهای درونی خود نسبت میدهند؛ مثلا “تواناییها و تلاش خودم منجر به موفقیتم شد”.
4- در رویارویی با ناکامیها، شکست خود را به عوامل ویژه بیرونی
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید. |
و غیر پایدار نسبت می دهند، مثلا “گرمی هوا، باعث شد، سخنرانیم خوب پیش نرود”.
درخوش بینی واقع بینانه در حقیقت، فرد به ارزیابی آنچه می تواند به دست آورد در برابر آنچه قادر به کسب آن نیست، می پردازد. بنابراین، خوش بینی واقع بینانه، نقش مهمی در ارتقای خود کارآمدی فرد دارد (لوتاسن و آوالیو 2007)
در مورد خوش بینی دو نوع نگرش مطرح است. در نگرش نخست فرض بر این است که خوشبینی بخشی از ماهیت انسان است که میتواند مطلوب یا نامطلوب باشد. فیلسوفانی مانند سقراط و نیچه بر این باور بودند که خوش بینی فقط رنج و عذاب انسانها را به تاخیر میاندازد و بهتر است که آنها با چهره تلخ حقیقت روبرو شوند. این نگرش منفی نسبت به تفکر مثبت و خوشبینی در نوشتههای زیگموند فروید به حد اعلای خود رسیده است (پترسون، 2000)
2-3-3-13- اهمیت خوش بینی در مقابل بدبینی و تفاوتهای آنها
در حقیقت خوش بینی نگرش انتظار مثبت به انسان انرژی میدهد و استعدادهای پنهان او را فرا میخواند . این نگرش آگاهی افراد را از فرصتها افزایش میدهد. خوشبینی پرتویی قوی از روشنایی را به درون گوشههای تاریک زندگی انسانها میاندازد و امکانات بالقوه را که در تاریکی پنهان شدهاند ، آشکار میکند.
فرد مثبت اندیش حوادث را از زاویه دید امید تفسیر میکند، مزیتهای آن را کشف میکند و راهحلهای خلاقی را مییابد که آدم بدبین متوجه آنها نمیشود. ذهنی که بدبین و قالبی منفی دارد انرژی افراد را تحلیل میبرد و همچنین باعث تضعیف انرژی همکاران میشود. این ذهن اعتماد به نفس را ضعیف میکند، به خلاقیت و مهارتهای حل مشکلاتتان صدمه میزند، شما را به این سمت میراند که روی مواضع متمرکز شوند، و در توانایی آنان برای تشخیص فرصتها اختلال ایجاد میکند. در نهایت بدبینی شادی زندگی و کاری را به تحلیل می برد و انسانها را از نظر هیجانی خسته و از پا افتاده و در رابطه با دیگران ناکارآمد باقی می گذارد (افشار، 1387).
بر اساس یک پژوهش اثبات گردیده است که خوشبینها بیش از بدبینها عمر میکننند و به تعبیری دیگر خوش بینها فقط یک بار میمیرند و آن هم وقتی است که عمرشان به سر می آید، اما بدبین ها به خاطر ترس از همه چیز، هر روز می میرند.
شواهدی موجود است که نشان می دهد فلینگمن روانشناس معروف می گوید: خوش بینی، نظام مصونیت بدن را تقویت میکند و به عکس، بدبینی نظام دفاعی بدن را ضعیف میکند. خوش بینها حتی حوادث بد را نادیده میگیرند و میگویند: الخیر فی ما وقع و به عکس، بدبینها حتی رویدادهای خوب مهم را تصادفی و موقتی میپندارند.
وقتی برای خوش بینها مشکلی پیش میآید، نمینشینند تا کسی به دادشان برسد؛ بلکه به دنبال راه حل میگردند و اگر کمکی هم ببینند، آن استقبال میکنند، ولی بدبینها زود تسلیم میشوند. خوش بینها در هر رویدادی، همیشه بهترین وضعیت را پیشبینی میکنند. برای مثال اگر آسمان ابری شود، خوشبین می گوید: نمی بارد یا اگر ببارد، موجب برکت خواهد بود، ولی بدبین می گوید: این ابر موجب باران شدیدی می شود و خانه همه را خراب می کند و اگر بر حسب اتفاق، نظر بدبینها در واقعیت تایید شود، دیگر هیچ چیز جلودارشان نیست و برای هر موضوعی، آن روز را مثال می آورند. غافل از اینکه بدبینی، هالهای از تیرگی دور او ایجاد کرده است.
فرد بدبین خیال میکند مردم برای او ارزش قائل نیستند بنابراین به کسی اعتماد ندارد.
همچنین دیگران را دوست ندارد و بر حسب میزان بیماری، نمیتوند خود را نیز دوست بدارد. فرد بدبین کم نیرو و توان است زیرا دائم نگران همه چیز است و نیرویش را صرف مقابله با دشمنان یا دشمنیهای موهوم دیگران میکند و به تدریج دیگر نمیتواند دوست را از دشمن تشخیص بدهد و در شکل افراطی کار را به جایی میکشاند که به دوست بیش از دشمن آزار میرساند سپس منزوی میشود و همین بر بدبینیاش تاثیر مضاعف میگذارد (افشار، 1387).
تفاوتهای شخصیتی و رفتاری فراوانی بین افراد خوش بین و بدبین در مطالعات مختلف گزارش شده است. خوشبینها حالت اطمینان پایدار دارند و معتقدند که ناملایمات را میتوان به شیوه موفقت آمیزی اداره کرد اما بدبینها مردد و ناپایدار هستند و انتظار بدبختی دارند (اشنایدر و لوپز، 2002).
خوشبینی با افسردگی کمتر، ناراحتی کمتر و حتی زایمان بهتر و سالم تر در زنان باردار همراه بوده است (کارور و گاینز، 1987، لولیل، مه یر 2000 یالی و لوبل 2002) علاوه بر این خوش بینی با عملکرد تحصیلی و شغلی هم رابطه مثبت دارد (بگلی، لی و زاجکا، 2000). آسپینوال و برونهارت (1996) به این نتیجه رسیدند که هر چه انسانها خوشبینتر باشند به اطلاعات منفی که در رابطه با سلامتی خودشان است بیشتر توجه میکنند. آنها نسب به اطلاعات منفی که در رابطه با خودشان است توجه نشان میدهند تا در موقع لزوم واکنش مناسبی داشته باشند.
سگرستروم (2001) در پژوهشی مشاهده کرد کسانی که در بدبینی نمره بالایی میگیرند به احتمال بشتری به محرکهای منفی توجه میکنند و افراد خوش بین به هر دو محرک مثبت و منفی توجه میکنند اما این نتیجه در پژوهشهای بعدی (ایساکوویچ، 2005) تکرار نشد. ایساکوویچ در دو مرحله پیاپی مشاهده کرد هنگامی که تصاویر منفی به همراه تصاویر خنثی به افراد ارایه میشود خوشبینها به صورت انتخابی به محرکهای منفی توجه نمیکنند.
چنین تناقضی در یافتهها نشان دهندهای است که توجه به محرکهای مث
بت و منفی از عامل دیگری غیر از خوش بینی هم تأثیر میپذیرد. دررویکرد پردازش اطلاعات توجه، ماهیت شناختی دارد و به معنای تمرکز انتخابی روی بخشی از اطلاعات است که به حافظه حسی وارد میشود و نخستین عامل پردازش محرکهای محیط است (هرگنهان و اولسون، 1386). به علت محدودیت ظرفیت شناختی انسانها همواره با توجه انتخابی به محرکهای طبیعی برخی از آنها را برای پردازش انتخاب میکنند و ناگزیر برخی دیگر را نادیده میگیرند. توجه مانند یک گذرگاه شناختی، مطابق با ملاکهای مختلف شخصی، انتخاب محرکهایی را که باید پردازش شوند برعهده دارد (نورمن، 1982).
2-3-3-14- پیشینه خوش بینی